خاطره هاي فراموش نشدني
18 اسفند 1398
بعضي از خاطره ها وقتي به يادشون ميوفتي فقط دلتنگي ميمونه برات.به هيچ صورت ديگه اي امكان دسترسي به اون ها رو نداري…
يادش بخير بچه هاي دبيرستان…
يادش بخير جمع بچه هاي دبيرستان…
يادش بخير جمع شدن و وبلاگ زدن با بچه هاي دبيرستان…
يادش بخير جمع شدن و وبلاگ زدن و مطالب از همه نوع نوشتن با بچه هاي دبيرستان…
يادش بخيرقلم، قطره،اكسيژن،وارش،فرد،ساغر،شيده،طنين،مريم،نرگس…
يادش بخير دوستاي باحالم…
يادش بخير دهه ي اول محرم با دوستاي باحالم…
يادش بخير دهه ي اول محرم و سياه پوش كردن مدرسه با دوستاي باحالم…
يادش بخير زينب،معصومه،رعنا،فائزه،فاطمه،كوثر،طاهره…
يادش بخير خانم گلابخش…خانم محمدي…خانم رضايي…خانم نجفي…
شده تا حالا انقدر دلتنگ ي دوران خيلي خوب تو زندگي ات باشي و جز دلتنگي كار ديگه اي از دستت برنياد؟