آغوش امن
28 خرداد 1401
شب که میشود، عذاب وجدان قلبت را می فشارد. میگویی کاش این کار را نکرده بودی یا ای کاش این حرف را نزده بودی یا چه میشد اگر بیشتر صبوری میکردی، سکوت میکردی بهتر بود. به سقف خیره می مانی و مرور میکنی کرده و نکرده ات را در طول روز. کارهای اشتباهت روی قلبت سنگینی میکنند و راه نفست را بسته اند. خجل هستی از کاری که باید میکردی و نکردی یا کاری که نباید را انجام دادی.
به تلاطم می افتی. بغض به گلویت هجوم می آورد و اشک، به چشمانت.
تو که میدانی امن ترین جای دنیا کجاست. میدانی کدام آغوش آرام بخش ترین است. پس به خود او پناه ببر و در آغوشش آرام بگیر.
یا رب یا رب یا رب…استغفرک اللهم…استغفرک اللهم….استغرک اللهم